پرینت


طرح پژوهش؛ گذری بر پیشینه و موقعیت نهادهای خدمت‌رسان در عرصه حمایتی

 گفت‌وگو با عباس دیلمی‌زاده مدیرعامل «جمعیت تولد دوباره»

  • دیدگاه بسیاری از جامعه‌شناسان و کارشناسان مسائل و آسیب‌های اجتماعی این است که کار مواجهه با آسیب‌ها و مسائل اجتماعی به‌جای آنکه بر اساس تصدی‌گری دولت سامان یابد، باید بر اساس مدلی مشارکتی و با مدخلیت اجتماعات مدنی و مردم‌نهاد پیش برود تا به نتایج و دستاوردهای مطلوب برسد. تجربه بسیاری از جمعیت‌های خیریه و مردم‌نهاد که در حوزه مسائل اجتماعی فعال شده‌اند، مؤید همین دیدگاه است. در پژوهش «گذری بر پیشینه و موقعیت نهادهای خدمت‌رسان در عرصه حمایتی» که با مدیریت زنده‌یاد هدی صابر انجام‌گرفته، ظرفیت‌ها و سازوکارهای بومی نهادهای حمایتی در ایران مورد بررسی قرار گرفته‌اند. مصاحبه پیش رو از مجموعه این طرح پژوهشی است که در سال 1384 انجام گرفته است. گرچه بسیاری از اعداد و آمارهای ارائه‌شده در این مصاحبه مربوط به آن سال بوده و اکنون تازگی ندارد، اما اولاً بیانگر یک فکت در گذشته نزدیک‌دست (حدود دوازده سال پیش) ایران است و ثانیاً مصاحبه بیانگر روندها و سازوکارهایی است که همچنان معتبر بوده و گذر زمان ده‌ساله تأثیر چندانی بر آن‌ها ندارد.
  • عباس دیلمی‌زاده مدیرعامل جمعیت خیریه تولد دوباره و کارشناس حوزه اعتیاد است. تولد دوباره نام سازمانی مردمی، خیریه و غیرانتفاعی است که توسط فروهر تشویقی در سال ۱۳۸۱ به‌صورت رسمی تشکیل‌شده و توسط جمعی متشکل از نجات‌یافتگان از اعتیاد و فعالان دانشگاهی در جهت درمان و بازپروری مبتلایان به بیماری اعتیاد و یاری‌رسانی به خانواده‌هایشان، با دارا بودن بیش از ۵۰ کانون در سراسر کشور فعال است. این انجمن در سال ۱۳۸۴ (۲۰۰۵) موفق به کسب جایزه جامعه مدنی از دفتر مقابله با مواد مخدر جرم سازمان ملل گردید و در سال ۱۳۸۸ به‌عنوان ان‌جی‌اوی نمونه در کل کشور، از ستاد مبارزه با مواد مخدر به ریاست رئیس‌جمهور وقت لوح سپاس دریافت کرد. در مصاحبه پیش رو، دیلمی‌زاده از سوابق و عملکرد این نهاد و روش‌ها و مسائل موجود در کار سخن می‌گوید.

 

معرفی شخصی و توضیح سیر فعالیت‌های اجتماعی

من عباس دیلمی‌زاده هستم و 35 سال دارم. در سال 1368 برای تحصیل در رشته آمار وارد دانشگاه شدم و از حدود سه سال و نیم پیش نیز به چرخه بهبودی پیوستم. در دوران دانشگاه ضمن درس‌خواندن به فعالیت‌های فوق‌برنامه دانشگاهی و اجتماعی اشتغال داشتم و از هنگامی هم که وارد چرخه بهبود شدم (سه سال و هفت ماه) در بخش طرح و برنامه «جمعیت تولد دوباره» به کار پرداختم.

ضرورت‌ها و دغدغه‌های نخستین احداث

واقعیت وجودی جامعه بسیار گسترده و رو به افزایش معتادان در ایران از یک‌سو و احساس دِین بانی «جمعیت تولد دوباره» آقای فروهر تشویقی، برای خدمت‌رسانی به معتادان در حال ترک از دیگر سو، موجب شکل‌گیری جمعیت شد.

آقای فروهر خود به مدت 25 سال با اعتیاد دست‌به‌گریبان بود و پس از آن برای سامان‌دادن حرکتی که به تارکان اعتیاد کمک می‌کرد، صاحب انگیز شد. فروهر در کتاب تولد دوباره که سیر زندگی خود را ترسم می‌کند می‌نویسد: «پس از 25 سال اعتیاد و آلودگی» عاقبت سیر طبیعی این بیماری مرا به‌دنبال خود به بیمارستان‌ها، مراکز بازپروری، زندان‌ها و زندگی در خیابان کشاند و با آن‌که در دیار تیره‌روزان، ساکن شده و از امیدها و آرزوهایم، در گذشته بودم، ناگهان در نقطه پایانی افق زندگی‌ام، تصویر روشنی از آغاز و تولدی دیگر هویدا شد.»

بدین‌ترتیب، پیوند ضرورت‌های اجتماعی و انگیزه‌های شخصی، زمینه تشکیل «جمعیت تولد دوباره» را فراهم کرد.

امکانات اولیه در زمان احداث

حدود 12 سال پیش، گروه‌های خودیاری به‌وسیله آقای فروهر و با عنوان Na بنیان‌گذاری شدند. پس از حدود نزدیک به دو سال به علت نبود امکانات کافی در کشور، مشکل سم‌زایی از بدن افرادی که توانایی پرداخت هزینه مراکز درمان اعتیاد را نداشتند جلوه‌گر شد، زیرا کار Na فقط بهبود معتاد است و برنامه‌ای برای سم‌زدایی ندارد. از این‌رو در آن زمان، دوستان ما، معتادانی را که می‌خواستند مصرف مواد مخدر را ترک کنند به‌سوی مراکز بازپروری دولتی سوق می‌دادند تا آنان به‌صورت داوطلب و خودمعرف، مدتی را در آن مراکز مانند قرچک یا زندان‌ها طی کنند و پس از آن برنامه بهبودی را در Na دنبال کنند. این‌گونه مشکلات سبب شد که اندیشه تأسیس مراکز ارزان‌قیمت به‌تدریج وارد مرحله عمل شود تا معتادان بی‌پول بتوانند در یک دوره 21 تا 28 روزه در این مراکز به‌سر برند. بر این اساس حدود پنج سال پیش «جمعیت تولد دوباره» تأسیس شد و به فعالیت پرداخت.

طرح اولیه ایجاد این جمعیت ابتدا زیر درختی در پارک پردیسان شکل گرفت و سپس با امکانات بسیار محدود و دارایی ناچیزی که همه آن‌ها را معتادان در حال بهبودی تهیه و تأمین کرده بودند در پارک پیروزی و بعد از آن در سرخه‌حصار ادامه یافت و سپس در سال 1381 به ثبت رسید.

برنامه Na برای بهبودی معتادان و شامل یک برنامه 12 قدمی است که برای تحقق آن جلساتی برگزار می‌شود و در آن جلسات معتادانی که می‌خواهند مصرف مواد مخدر را ترک کنند شرکت می‌کنند و برنامه بهبودی خود را دنبال می‌کنند.

شرح وظایف تعریف‌شده

هدف جمعیت تولد دوباره، آگاه‌کردن معتادان و ایجاد تحول در آن‌هاست تا دریابند زندگی بدون موادمخدر امکان‌پذیر است و به این نوع زندگی علاقه‌مند شوند و به‌عنوان یک شهروند سازنده به زندگی اجتماعی برگردند. همچنین زدودن باورهای نادرست درباره اعتیاد از فرهنگ جامعه و حمایت از خانواده‌های آسیب‌دیده و ایجاد زمینه مشارکت دولت و مردم در امر پیشگیری و تعدیل صدمات اعتیاد و بالاخره ارائه طرح و برنامه‌های کمک‌رسانی به معتادان و راه‌اندازی کانون‌های مشابه و انتقال تجارب خود به آن‌ها.

الگوی مدیریتی و نوع سازمان‌دهی

به لحاظ حقوقی، ما کار خود را با تشکیل هیئت‌امنا و هیئت‌مدیره شروع کردیم، اما در حال حاضر روش اداره مؤسسه به‌صورت شورایی است که در هر سال، یک‌بار اعضای شورا از طریق انتخابات برگزیده می‌شوند و زیر نظر مدیرعامل مؤسسه فعالیت می‌کنند.

کارکنان مؤسسه حدود 500 نفر هستند که یا تمام‌وقت کار می‌کنند و حقوق می‌گیرند یا پاره‌وقت هستند و دستمزدی نمی‌گیرند. البته بخش مهمی از کارکنان مؤسسه حقوق نمی‌گیرند و از روی عشق و علاقه کار می‌کنند. لازم به ذکر است که 20 درصد از این 500 نفر از میان خانواده‌های معتادان برخاسته‌اند و بقیه نیز معتاد و اصطلاحاً «هم‌دردند».

این تعداد به‌صورت شورایی و از پایین به بالا سازمان‌دهی شده‌اند، یعنی در انتخابات شورا، افرادی برگزیده می‌شوند و این منتخبان، افراد دیگری را انتخاب می‌کنند و به همین ترتیب افراد شورای‌عالی انتخاب می‌شوند که تعداد آن‌ها 12 نفر و وظیفه آن‌ها نظارت بر کانون‌های تولد دوباره است. اداره امور داخلی کانون‌ها نیز بر اساس یک آیین‌نامه واحد به‌عهده شوراهای پایین‌تر، یعنی شورای داخلی کانون‌ها واگذار شده است.

منابع تجهیز مالی

96 درصد هزینه‌های ما را مردم تأمین می‌کنند و 4 درصد بقیه را دولت. به این ترتیب که هر معتادی وارد کانون می‌شود، ماهی 35 هزار تومان سهم خودیاری می‌پردازد. بخشی از هزینه‌ها نیز به‌صورت کمک‌های نقدی و جنسی مانند برنج و روغن از سوی افراد نیکوکار تأمین می‌شود. کمک‌های بخش دولتی نیز جدا از مکان احداث کمپ‌ها، مبالغی به‌صورت کمک‌های بلاعوض است که سازمان بهزیستی کشور آن را پرداخت می‌کنند و با روی کارآمدن دولت جدید نیز این کمک‌ها بیشتر شده است.

حامی مالی به‌صورت فردی نداریم. یکی از قوانین جمعیت این است که کانون‌های تولد دوباره به هیچ عنوان حق ندارند بیشتر از 10 درصد نیاز مالی یک‌ساله خود را از شخص یا اشخاصی دریافت کنند، زیرا در این صورت ممکن است جمعیت وابستگی مالی به شخص یا نهاد و ارگانی پیدا کند و استقلال کانون‌ها از دست برود. اصولاً ما سعی می‌کنیم وابستگی زیادی به پول نداشته باشیم و با کمترین امکانات فعالیت کنیم. برای همین هیچ‌گاه بالاترین میزان حساب بانکی جمعیت بیش از 23 میلیون تومان نشده است.

از همه این‌ها گذشته پول وقتی موردنیازمان است که محل خرج آن معلوم باشد و بحمدالله تاکنون امکانات مالی در دسترس بوده و کارها پیش رفته است. حال در نظر بگیرید در حساب بانکی ما 150 میلیون تومان پول باشد، اما وقتی برنامه‌ای برای مصرف آن نداشته باشیم، قطعاً اختلاف پیش می‌آید و یکی می‌گوید با این پول ساختمان بخریم و دیگری می‌گوید، برویم یک باشگاه تأسیس کنیم.

جمعیت، کمک مالی خارجی دریافت نمی‌کند، اما در سال گذشته (1384)، جمعیت، برنده جایزه «جامعه مدنی» سازمان ملل شد و مبلغ 20 هزار یورو دریافت کرد. یک تفاهم‌نامه نیز برای برگزاری یک کارگاه آموزشی با یک NGO ژاپنی به امضا رساندیم که وجه آن را از طریق UNDP به ما پرداخت شد.

تاکنون تقاضایی برای دریافت کمک‌های برنامه‌های بین‌المللی رفع اعتیاد، ارائه نکرده‌ایم و اساساً سعی نکرده‌ایم دنبال دریافت چنین کمک‌هایی باشیم، به نظر می‌رسد امروزه همه سازمان‌های دست‌اندرکار مسائل مربوط به اعتیاد، جمعیت تولد دوباره را می‌شناسند و اگر بخواهند کمکی بکنند، حتماً پای پیش می‌گذارند و نیازی به تقاضای ما ندارند.

در سال 1383 آیت‌الله خزعلی از محل وجوهات شرعی، مبلغی به جمعیت کمک کرده است.

چگونگی پیوند با نیروهای داوطلب و متخصص

این نیروها که شامل پزشک، مددکار اجتماعی، روان‌شناس، جامعه‌شناس و متخصصان نظامی هستند، یا به‌صورت داوطلبانه به سراغ ما آمدند یا ما از آن‌ها برای همکاری دعوت کردیم که مجموعاً 25 نفر هستند و در دفتر مرکزی فعالیت می‌کنند. در این میان باید از بسیجیانی نام ببرم که در دوران دفاع مقدس با فرماندهی و کارهای ستادی آشنا شدند و هم‌اکنون نیز در زمینه کارهای تشکیلاتی و مدیریتی کمک‌های شایانی به ما می‌کنند، زیرا شیوه مدیریتی و ساختار تشکیلاتی ما خیلی به شیوه اداره بسیج نزدیک است، توضیح این‌که در دوران جنگ، کمک‌های جنسی مردمی از محلات مختلف در چندین کامیون بار می‌شد و از طریق بسیج به جبهه‌ها می‌رسید. این شیوه همان کاری است که با راه‌اندازی جمعیت تولد دوباره صورت گرفت، یعنی وقتی قرار بود کانونی راه‌اندازی شود به کمک مردم و به‌خصوص خانواده‌های درگیر، کالاهای مورد نیاز تأمین و به‌سوی کانون روانه می‌شد.

روند و شیوه‌های اعتمادسازی

ما برای ابزار و احراز هویت خود تا به حال کار تبلیغاتی نداشته‌ایم. آگاه‌شدن جامعه از هویت ما فقط از طریق رفتار عملی ما به انجام رسیده است. ما به‌هیچ‌وجه سعی نکردیم درباره خود تبلیغ کنیم. تصور ما این است که مؤثرترین روش، همین شیوه عملی بوده است، زیرا مردم آگاه هستند و خوب و بد را خیلی سریع تشخیص می‌دهند، بنابراین به تبلیغات نیازی نداریم و معقدیم اگر نیت خیر باشد و رفتار درست، همگان خواه‌ناخواه متوجه کار و محصول آن خواهند شد.

درآغاز کار، ما از مسئولان کشور دعوت می‌کردیم و اصرار داشتیم آن‌ها نیز در این مراکز حضور یابند و از نزدیک با کار ما آشنا شوند؛ اما اکنون وضع به این صورت درآمده که تعدادی از مسئولان آمادگی خود را اعلام کرده‌اند که با بازدید از کمپ‌ها از نزدیک به کار ما آشنا شوند.

وقتی مردم تغییر و تحول رفتار یک معتاد در حال بهبودی را می‌بینند، قطعاً نگاهشان به این معتاد دگرگون می‌شود؛ بنابراین آنچه مهم است رفتار دگرگون شده معتاد است و اعتقادم مردم به این دگرگونی. در این صورت کمک به چنین معتادی کاری بس پسندیده جلوه می‌کند.

سیر گسترش و تعداد فعالیت‌ها و توسعه فیزیکی و سازمانی

جمعیت تولد دوباره در مرحله اول با هفت معتاد کار خود را شروع کرد و تا اول فروردین 1385 نیز حدود 49 هزار مددجو را که میانگین سن آن‌ها 25 تا 35 سال بوده است، بازپروری کرده و هم‌اکنون نیز در 14 استان فعال است و سالیانه 30 هزار نفر را برای بازپروری می‌پذیرد.

روش کار براساس یک برنامه بازپروری 28 روزه «پرهیزمدار» و «ایمان‌مدار» استوار است که بدون استفاده از دارو به انجام می‌رسد و در آن از مصرف هر نوع دارو و ماده مخدری پرهیز می‌شود. در این 28 روز ابتدا یک دوره هفت روزه پرهیزمدار و ایمان‌مدار وجود دارد که طی آن باورهای پیشین فرد درباره موادمخدر می‌شکند و سپس از طریق آموزش الگوسازی (Remodeling) کار دنبال می‌شود. در این مرحله افرادی که در کانون نقش «الگو» را بازی می‌کنند با رفتار خود شیوه‌های عملی و رفتاری زندگی را آموزش می‌دهند. الگو، فردی است که ترک اعتیاد کرده و پس از ترک، خود را «پاک» نگهداشته است. در این دوره جلسات مختلفی در طول روز برگزار می‌شود که یکی از آن‌ها جلسات بیان احساسات است و در آن فرد معتاد،‌ زیان‌هایی را که از مصرف موادمخدر دیده شده است برای خودش تداعی و آن‌ها را اعتراف می‌کند. جلسات متعدد دیگری نیز برپا می‌شود که هرکدام عنوان خاص خود را دارند.

ایمان‌مداری مقوله‌ای است که برای نخستین‌بار به‌وسیله جمعیت تولد دوباره مطرح و به‌کار گرفته شد. در این باره نظریه‌های علمی خاصی مطرح شده است؛ اما به صورت عملی و تجربی فقط در جمعیت تولد دوباره به منصه ظهور رسیده است. یکی از نکات مهمی که ما فکر می‌کنیم پشتوانه علمی هم دارد این است که معتاد فقط به ماده مخدر باور دارد و قدرتش را از این ماده می‌گیرد. از این‌رو فکر می‌کند بدون ماده مخدر نمی‌تواند زندگی کند و اگر یک روز این ماده به او نرسد، توانایی زندگی‌کردن را از دست می‌دهد. بر این اساس وقتی معتاد وارد کانون می‌شود در اولین مرحله می‌بیند، افرادی مانند خودش از یک هفته تا چند هفته پیش به کمپ آمده‌اند، توانسته‌اند بدون موادمخدر به زندگی ادامه دهند. از این‌رو باور می‌کند که این کار امکان‌پذیر است و در نتیجه ایمان به موادمخدر ضعیف می‌شود و پس از چند روز از بین می‌رود. در این حالت این فرد آماده پذیرفتن باور جدیدی می‌شود که همان ایمان به زندگی بدون موادمخدر است. در این مرحله است که میل برای رهایی در فرد، پدیدار و نقش مددکاران و الگوی تأثیرگذاری آن‌ها آشکار می‌شود. در این مرحله مددکاران، فرد معتاد را متوجه خداوند می‌کنند و به او می‌آموزند که دستش را بالا ببرد و به خداوند متوسل شود و از او یاری بجوید. در این حال فرد احساس می‌کند به نیروی دیگری که قطعاً موادمخدر نیست نیاز دارد و در نتیجه جرقه‌های ایمان‌پذیری در وی نمایان می‌شوند و چنان احساس سرخوشی، پیدا می‌کند که این احساس با آن سرخوشی اولیه‌ای که از مصرف موادمخدر به او دست می‌داد، قابل مقایسه نیست؛ بنابراین فرد معتاد برای تکرار این احساس سرخوشی مراحل بعدی را طی می‌کند و برنامه 12 قدمی و فعالیت الگو شروع می‌شود و پس از طی یک مرحله طولانی، نتایج خود را به‌بار می‌آورد. لازم به ذکر است که معتادان اگر زمینه مذهبی نداشته باشند، وقتی شروع به کار می‌کنند به‌تدریج متوجه می‌شوند که مذهب عامل بسیار کارگشایی است و می‌توانند با تکیه بر آن، فرایند بهبودی خود را بهتر طی کنند.

روند کار در جمعیت تولد دوباره بدین‌ترتیب است که ابتدا از معتادانی که تمایل به ترک مصرف موادمخدر دارند، مصاحبه‌ای به صورت چند پرسش به عمل می‌آید و سپس پزشکان مورد اعتماد مؤسسه که در مراکز مشاوره‌ای مستقر هستند، افراد را به لحاظ سلامت جسمانی معاینه می‌کنند و در صورت موفقیت در این آزمایش‌ها، افراد پذیرش می‌شوند. سن معتادان نباید از 50 سال بیشتر باشد، مگر در موارد خاصی که فرد توانایی سم‌زدایی بدون دارو را داشته باشد.

به هر حال پس از طی دوره 28 روزه، معتاد در حال بهبودی اگر محلی برای زندگی نداشته باشد، برنامه بازپروری و اشتغال خود را به مدت شش ماه در خانه‌های بین‌راهی و خانه‌های بهبودی طی می‌کند.

معمولاً در طول هر هفته بین 10 تا 15 نفر وارد کمپ می‌شوند که در عرض آن 10 تا 15 نفر هم ترخیص می‌شوند.

در حال حاضر 32 کمپ در اختیار مؤسسه است که 12 کمپ آن در تهران است و زمین اکثر آن‌ها را نیز یا شهرداری و افراد نیکوکار در اختیار ما قرار داده‌اند یا طبق قرارداد با ارگان‌های مختلف به این کار اختصاص یافته است. شایان ذکر است که همه این کمپ‌ها طی سه سال گذشته احداث و آماده بهره‌برداری شده‌اند.

هزینه سرانه هر فرد در دوره 28 روزه بیش از 50 هزار تومان است که اگر بخواهیم هزنیه درمانی را هم حساب کنیم به بیش از 110 هزار تومان می‌رسد که بخش اعظم آن با خدمات رایگان کارکنان جمعیت تأمین می‌شود و بخش دیگر آن نیز همان‌طور که پیش از این توضیح دادم از طریق کمک‌های مردمی.

من فکر می‌کنم برنامه‌های پیشگیری سطح جهانی اول تا سوم شامل پیشگیری «اولیه» پیش از ورود به چرخه موادمخدر و پیشگیری «ثانویه» در مرحله درمان و پیشگیری «ثالث» یا جلوگیری از بازگشت مجدد و کمک به افراد در حال ترک باید با هم هماهنگ باشند و با هم پیش بروند. اگر به یک بخش زیاد پرداخته شود و دیگر بخش‌ها مغفول بماند ممکن است مشکل‌ساز شود. توضیح این‌که وقتی توانستیم درباره این سه سطح به‌قدر کافی مطالب تهیه کنیم، آن‌وقت همه آن‌ها را منتشر می‌کنیم و در دسترس عمومی قرار خواهیم داد.

ظرفیت پذیرش جمعیت در حال حاضر 30 هزار نفر در سال است و بر آن هستیم که تا پایان سال 1385، تعداد آن را تا 75 هزار نفر افزایش دهیم. در این باره نظر دیگری وجود دارد که معتقد است کار جمعیت تولد دوباره به صورت یک فرهنگ، نهادینه شده است و از این پس لازم است NGOهای دیگری تشکیل شوند و کار درمان معتادان را به همین شیوه ادامه دهند. خوشبختانه در سال گذشته با تأیید و تصویب ما، شماری از اعضای جمعیت که از آموزش‌های کافی برخوردار هستند، هفت NGO جدید را راه‌اندازی کرده‌اند و مشغول فعالیت در این عرصه هستند؛ بنابراین شاید بهتر باشد ظرفیت پذیرش جمعیت تولد دوباره ثابت بماند و در عوض NGO های دیگری تشکیل شوند و کار را دنبال کنند. در این میان ما نیز بیشتر به جلوگیری از بازگشت به مصرف موادمخدر بپردازیم و بخش‌های حمایتی خود را معطوف به حمایت از NGOهای جدید کنیم.

قابل توجه است که اعضا و اداره‌کنندگان جمعیت تولد دوباره، همه از معتادان سابق‌اند و در جمعیت به صورت شورایی، کارها را پیش می‌برند. خوبی و بدی روابط افراد درشوراها تا حدی به شخصت فرد معتاد مربوط می‌شود و قطعاً هر چه جلوتر برویم و تجربه بیشتری کسب کنیم این‌گونه مناسبات بهتر می‌شود. این موضوع را نیز باید در نظر گرفت که نظام شورایی در کشور ما هنوز به‌خوبی جا نیفتاده و افراد به آموزش بیشتری نیاز دارند. معتاد در حال بهبودی نیر ضمن کار در شورا، آموزش می‌بیند و ارتقا می‌یابد؛ بنابراین هر چه جلوتر می‌رویم نظام شورایی کانون بهتر خواهد شد. قطعاً فردا بهتر از امروز خواهد بود.

طی سه ـ چهارسال گذشته بیشتر فعالیت‌های ما صرف راه‌اندازی مراکز تولد دوباره و نهادینه‌کردن روش پرهیزمدار و ایمان‌مدار شده است. خوشبختانه در پایان سال 1384 براساس شواهد و مدارک موجود متوجه شدیم که این روش در کشور نهادینه شده است و از سال 1385 محور برنامه‌ها عوض شد و در حال حاضر یکی از محورهای اصلی برنامه سال 1385 اشتغال و کارآفرینی برای معتادان در حال بهبودی است. این افراد در دو کارگاه تولیدی خیاطی و کیف‌دوزی کار می‌کنند که استادان آن نیز از معتادان بهبودیافته هستند و کارگرانش، معتادان در حال بهبودی در این دو کارگاه که محل آن‌ها بیرون از کمپ‌هاست ـ و قصد داریم در سال جاری تعداد آن‌هارا بیشتر کنیم ـ 30 نفر مشغول به کارند.

معتادان در حال بهبودی که برنامه پاکی آن‌ها بیش از یک سال است، کلاس‌های آموزشی کمپ‌ها را اداره می‌کنند.

ما به دعوت آموزش و پروش منطقه 12 تهران یک دوره آموزشی یک‌ساله را برای 2000 نفر به انجام رساندیم که بسیار موفقیت‌آمیز بود. جالب این‌که منطقه 12 جزء مناطقی است که بهترین دانش‌آموزان را تربیت کرده است و به لحاظ میزان جرم و بزهکاری در مرتبه پایینی قرار دارد و علت آن نیز مذهبی‌بودن اهالی منطقه است و مذهب تأثیر فراوانی بر رفتار ساکنان این منطقه گذاشته است و از این‌رو آموزش و پرورش آن نیز از موفق‌ترین ادارات آموزش‌وپرورش تهران است. به هر حال برای این‌گونه فعالیت‌ها در دبیرستان‌ها و دانشگاه‌ها لازم است ما اصول برنامه‌های پیشگیری خود را تدوین کنیم. پس از آن نیاز به مددیارانی داریم که بتوانند این اصول مدون‌شده را در کلاس‌ها آموزش دهند. از این‌رو در برنامه سال جاری ما پیش‌بینی شده که تا پایان سال، 200 نفر را با کمک اساتید دانشگاه و طی یک دوره 30 واحدی آموزش دهیم و آن‌ها نیز پس از طی دوره، مدرک بگیرند و مشغول کار شوند.

دانشجویان دانشگاه بهزیستی طی دو دوره به کمپ‌های ما آمدند و اخیراً نیز با دانشگاه علوم تربیتی توافق کرده‌ایم که دانشجویان رشته مددکاری خود را در سطوح کارشناسی و کارشناسی ارشد به مراکز ما بفرستند تا کارآموزی کرده و پروژه‌های خود را به انجام رساند.

ما تا به حال با همکاری سازمان تربیت‌بدنی دو المیپاد ورزشی برگزار کرده‌ایم. اولی را با حضور 600 ورزشکار و دومی را با حضور 1000 ورزشکار از معتادان در حال بهبودی.

نوع تعامل با دستگاه‌های اجرایی و نهادهای دولتی

رابطه ما با دستگاه‌هایی مانند وزارت بهداشت و درمان بسیار خوب است به‌خصوص با سازمان بهزیستی و در زمان ریاست آقای دکتر فقیه. سازمان بهزیستی کار ما را قبول دارد و شیوه ما را به‌عنوان یک روش علمی پذیرفته است و از این‌رو خوشبختانه پشتیبان ماست و موسسه را به‌عنوان یک نهاد خدمتگزار تأیید می‌کند و حتی خدمات مشاوره‌ای نیز به ما ارائه می‌دهد. همین حمایت معنوی برای ما از هر کمک دیگری مهم‌تر و دلگرم‌کننده‌تر است. با وجود این اخیراً با تصویب قانون پرداخت سهام عدالت به معتادان در حال بهبودی، قدم بسیار مهمی برای کمک به خانواده معتادان در حال بهبودی برداشته شده است. این کار در حال اجراست و فهرست افراد ذی‌نفع نیز ارسال شده است. علاوه بر این‌ها شهرداری نیز کمک‌های شایانی به ما کرده و محل بیشتر کانون‌ها را در اختیار ما قرار داده است. به‌خصوص در زمانی که آقای احمدی‌نژاد شهردار تهران بود.

چالش‌ها

بنده در کار کانون مشکل خاصی نمی‌بینم. من معتقدم همان‌طور که خداوند ما را تا این مرحله پیش آورده، در بقیه راه نیز ما را تا آنجا که باید برویم، خواهد برد؛ بنابراین آنچه مهم است این است که ما وظیفه خودمان را به‌خوبی انجام دهیم. مشکلات در همه‌جا هست، ولی نگاه ماست که این مشکلات را بزرگ یا کوچک جلوه می‌دهد. بدین قرار، گاه آنچه ما مشکل می‌پنداریم در حقیقت مشکل نیست، نعمتی است در لباس نقمت که ما باید با  توجه به آن آگاه شویم و رفتار خود را طی مسیر اصلاح کنیم. بر اساس این نگاه، بنده واقعاً طی این سه سال مشکل خاصی ندیدم که مانع حرکت ما شده باشد.

دستاوردهای فعالیت

ما دو دستاورد مهم داشته‌ایم؛ دستاورد اول نهادینه‌کردن روش پرهیزمدار و ایمان‌مدار به‌عنوان یک الگوی موفق جهانی و دوم به‌وجودآوردن برنامه بازپروری بسیار ارزان‌قیمت برای معتادان بی‌بضاعت و کم‌بضاعت.

چشم‌انداز ادامه فعالیت

ما در حال انسجام برنامه تشکیلاتی خود هستیم و می‌خواهیم تشکیلات خود را استانی کنیم. به این معنا که تصمیم‌گیری‌ها و اجرای برنامه استانی شود و کانون‌های موجود در هر استان کار خود را ساماندهی کنند و اجرای برنامه‌ها را به پیش ببرند. در این صورت من فکر می‌کنم وقتی به حلقه‌های کوچک‌تر، اختیارات بیشتری بدهیم و تصمیم‌گیری و اجرا را به آن‌ها محول کنیم، می‌توانیم خدمات خود را گسترش دهیم و بهتر کار کنیم.

ما برنامه‌ای به‌نام ساماندهی معتادان خیابانی تدوین کرده‌ایم که بر اساس آن، معتادان خیابانی را وارد چرخه بهبودی می‌کنیم و در نهایت از طریق خانواده‌ها و «مراکز آموزش مددیاری اعتیاد» و «باشگاه رهایی» آن‌ها را به اجتماع بازمی‌گردانیم.

«باشگاه رهایی» یک مرکز فرهنگی ـ ورزشی است که در آن، مکان‌های خاصی برای جلسات بهبودی 12 قدمی، ورزش و برنامه‌های فرهنگی وجود دارد و مکانی جدا از کمپ‌هاست و بیشتر شبیه کافه‌تریاست که مانند قهوه‌خانه که محل تجمع معتادان در حال مصرف است، آن مکان نیز محل تجمع و تبادل‌نظر معتادان در حال بهبودی است.

از سویی در پی آن هستیم که در سال جاری «شبکه امور حامیان» را راه‌اندازی کنیم. این شبکه، همه حامیان و افرادی را که به کانون‌های تولد دوباره کمک کرده‌اند، منسجم می‌کند و به‌صورت یک تشکیلات درمی‌آورد که این تشکیلات آماده دریافت وجوهات مردم می‌شود.

به نظر می‌رسد بتوانیم در سال جاری یا حداکثر طی چند سال آینده برنامه‌های خود را عملی کنیم، زیرا تصور ما این است که دولت جدید امکانات و تجهیزات موردنیاز را تا حدودی در اختیار ما قرار خود داد و بخش زیادی را نیز از طریق کمک‌های مردمی و افراد نیکوکار به‌دست خواهیم آورد و به‌طور کلی با مشارکت دولت و مردم، مشکلات را از میان برمی‌داریم و کارها را به انجام می‌رسانیم.

تحلیل از ظرفیت عرصه عمومی در حوزه خدمت‌رسانی اجتماعی

این ظرفیت، بسیار زیاد و بالاست. به نظر من مردم ایران توان بسیار بالایی برای خدمت به دیگران دارند که اگر این ویژگی هدفمند شود، کارهای بزرگی می‌توان انجام داد، بدون آن‌که از بودجه دولتی استفاده کرد. در حال حاضر 42 کانون تولد دوباره فعال است که همه آن‌ها را مردم راه‌اندازی کرده‌اند و با حمایت همین مردم به فعالیت خود ادامه می‌دهند.

ما در حوزه کار خود می‌توانیم از طریق فراخواندن مردم عادی هر محله و محلی‌کردن امور، بحران‌ها و آسیب‌های اجتماعی را از سر بگذرانیم؛ بنابراین با اتخاذ روش «محله‌گرایی» و سپردن کارها به ساکنان هر محله، می‌توان این توان سرشار اجتماعی را هدفمند کرد. بنده در کار کانون، مشکل خاصی نمی‌بینم.

الگوی پیشنهادی مناسبات دولت با نهادهای خدمت‌رسان در عرصه عمومی

بهتر و مناسب‌تر است که نقش امروزین دولت، نقش حمایتی باشد و دولت با مهیاکردن تسهیلات و نیز سیاست‌گذاری‌های روشن، راه را برای تحرک بیشتر و فعالیت گسترده‌تر خیریه‌ها و NGO ها باز کند. آسان‌سازی شرایط ثبت نهادها، سهل‌گیری در قوانین و مقررات، اعطای وام‌های بانکی با بهره اندک و در مواردی بدون بهره و نیز تخصیص فضا ازجمله اقدامات راهگشای دولت محسوب می‌شوند.

در چنین شرایطی اعمال نظارت کیفی بر کار خیریه‌ها و NGOها ضرورت داشته و به‌طور طبیعی رابطه معقولی بین دستگاه‌های اجرایی و نهادهای خدمت‌رسان به‌وجود می‌آید.

مسیر جاری:   صفحه اصلی بینش و اندیشهطرح‌های اجتماعینهادهای تامینی و حمایتی در ایران
| + -
استفاده از مطالب سایت با ذکر ماخذ مجاز می‌باشد