به نام خدا
شهر ساحلی محمّره که در سال 1191 هجری خورشیدی به بندرگاه مبدل شد و تا سالهای پایانی سده سیزدهم یگانه راه تجارت جنوب به حساب میآمد، به سال 1308 به یک اسکله بزرگ با قابلیت بارگیری کشتیهای باری مجهز شد. این بندر در سال 1314 به "خرمشهر" تغییر نام داد و ده سال پس از آن در اسکله تجاری بزرگتر از پیش، پهلوگیری یک فروند کشتی اقیانوس پیما را به ثبت رسانید.
این بندرگاه جنوبی در جنگ دوم بین الملل با احداث 6 اسکله جدید، کاربری نظامی پیدا کرد و مورد استفاده وسیع نیروهای متفقین قرار گرفت و یک دهه بعد در جریان اجرای برنامه دوم عمرانی کشور با جذب اعتبارات قابل توجه، به امکاناتی بسیار بیش از گذشته دست یافت؛
اسکلهای به طول 1350 متر با 9 ایستگاه پهلوگیری
بزرگترین بندر تجاری ایران درپی تجاوز عراق در واپسین روز تابستان 1359 و اشغال چندین ماهه آن، در عمل از حوزه امکانات ملی خارج شد.
شهری که در سوم خردادماه 1361 بر بستری از سرخی خون، سبزی عشق و سپیدی ایرانخواهی آزاد شد، در پی ده سال فترت، در آبان ماه 1371 در سطوحی بسیار محدود حیات مجدد اقتصادی را با روانه کردن چند شناور بادی تجاری به مقصد کویت، از سر گرفت.
هم اینک با گذشت یک ربع قرن کامل که خود، "عمری" است و در ادبیات توسعه به دورانی "بلندمدت" اطلاق میشود، شهر مردان و زنان فدایی و قهرمان به متروکهای میماند شهری که در همان خرداد 61 به طور خودجوش، "خونین شهر" لقب گرفت.
مطابق اطلاعات کارشناسی و نیز مستندات منتشره از سوی سازمان مدیریت و برنامهریزی از زمان آغاز بازسازی تاکنون، 600 میلیارد تومان اعتبار به بازسازی اختصاص یافته است، اما هنوز 40درصد اراضی شهر، خارج از حوزه بازسازی قرار دارد.
اگر به درستی بپذیریم که "بازسازی" تنها به تخصیص اعتبار محدود نمیشود و از مفهوم گسترده برنامه "احیای" اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار بوده و نظارت پس از تخصیص را در ذات خود به همراه دارد، چنین درمییابیم که درطول ربع قرن گذشته، عموماً به تخصیص اعتبار بسنده شده است و انگارههایی بسیار محدود و ابتدایی از بازسازی درحد ساختوساز فیزیکی بر شهر سایه افکنده است. اما در چارچوب همین تلقی فیزیکی از بازسازی نیز به مجموعهای از پروژههای رها یا بسیار کندآهنگ در اجرا مواجه هستیم؛
پروژه احداث فاضلاب خرمشهر به طول 420 کیلومتر، طی سالهای اخیر تنها 200 کیلومتر پیشرفت داشته است و عملیات ساختوساز ورزشگاه خرمشهر و پروژه گازرسانی نیز رهاست.
هم اینک ترمیم نشدن آسیبهای اساسی ناشی از جنگ بر زیربناهای شهر، در عمل مانع از آن است که خرمشهر حیات عادی و روبه رشد اقتصادی- اجتماعی خود را از سر گیرد.
با عنایت به آن که در چهارسال گذشته بندر خرمشهر از 30درصد و سپس 20درصد معافیت تجاری بهره میگیرد، بندر از یک مزیت موقت برخوردار و آب باریکهای به روی اقتصاد فروپاشیده شهر باز شده است. آب باریکهای که درصورت حذف 20درصد معافیت، به خشکی خواهد گرائید؛ چرا که در این صورت انگیزهای برای واردات کالا از این بندر وجود ندارد.
شهری که جوانانش یک ربع قرن پیش با چشماندازی پرشور و با امید به آینده پیش روی، برای آزادسازی بوم خویش به صف شده بودند، هم اینک ناامیدانه و تنها به قصد گذران حداقلی زندگی و تأمین معاش، در صف مرکز کاریابی ایستاده اند. براساس آمارهای رسمی منتشره نرخ بیکاری خرمشهر در سطح 28 درصد قرار دارد که بالاترین نرخ درمیان تمامی شهرستانهای کشور است.
مهمتر آن که اطلاعات اخذشده از مجموع متقاضیان کار که توسط مرکز کاریابی خرمشهر در سال 1383 ثبت شده است، نمایانگر آن است که 5/4 درصد متقاضیان دارای مدرک ابتدایی، 50درصد دارای مدرک راهنمایی، 5/35 درصد دیپلمه، 3درصد فوق دیپلم و تنها 5درصد دارای مدرک کارشناسی بوده اند.
به اینترتیب شهر با گذشت یک ربع قرن از پایان اشغال، نیروی کاری بسیار کمسواد و فاقد مهارت را در خود انباشته کرده است. شهری که مدتهاست با اقتصاد خُردِ معیشتی روزگار میگذراند.
گرچه خرمشهر با توجه به تحولات گسترده منطقهای و ملی در طول 30 سال گذشته، دیگر بندرگاه اول تجاری کشور محسوب نمیشود و امکان بازگشت به جایگاه گذشته در اقتصاد ملی برای آن ممکن نیست اما امکان احیای اقتصادی- اجتماعی آن متناسب با شرایط امروزین به طور جدی وجود دارد.
قطعاً ادای دین ملی به خرمشهر به هیچ روی در سطح برگزاری مراسم احساسی سالی یک بار در سوم خرداد نیست، شهر سامان از کف داده، بس فراتر از ارج گذاریهای حسی و لفظی سالانه نیاز به احیاء و بازیافت جایگاه در خور خویش در اقتصاد ملی دارد. به طور قطع این احیاء با روندها و رویههای بیست و پنج سال گذشته امکانپذیر نیست و نیازمند نگاه راهبردی، مطالعه آمایشی، طراحیهای کارشناسی و مدیریت مالی و اجرایی کارآمد است.
اگر بپذیریم که مشکل کلیدی منطقه نه تخصیص اعتبار مالی که همان عدم تمرکز فکری- مدیریتی است خرمشهر برای احیاء نیازمند مشارکت فکری پژوهشگران، دانشگاهیان و کارشناسان ملی و محلی است.
این مشارکت میتواند در قدم اول به مسئلهشناسی و سپس به ارائه راه حلهای دست یافتنی و نه تخیلی منجر شود.
موقعیت خاص جغرافیایی- استراتژیک، حساسیت و مهر ملی در قبال خرمشهر، توده انسانی قابل آموزش، نیروهای تولید مستعد سازمان یافتگی، فرهنگ و دانش تجاری صدساله و انواع تمهیدات قانونی و ردیف اعتبارهای عمومی و اختصاصی میتوانند به عنوان مزایا و امکانات احیاء اقتصادی- اجتماعی خرمشهر محسوب شوند.
مردم بازگشته به شهر و خانواده شهیدان و رزمندگان به طور جدی در انتظار یک خیزش ملی و محلی برای احیای خونین شهراند. لحاظ حرمت شهیدان نیز جز از این مسیر میسر نیست.
زمان بس فرّار است، نیازها پابرجا و دیدگاه نیز منتظرو دریابیم که ربع قرنی در انتظار توسعه و بازیابی جایگاه جدید خرمشهر در اقتصاد ملی، سپری شده است. دگر درنگی جایز نیست.
هدی صابر
4شنبه 2 خرداد 1386