یادنامه دهمین سالگرد شهادت هدی صابر منتشر شد. در این یادنامه ضمن بررسی مشی و منش هدی صابر، گفتوگوهایی در مورد مدل روشنفکری هدی صابر و نقد فضای روشنفکری توسط این اندیشمند و فعال سیاسی ارائه شده است. این یادنامه که به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت عزتالله سحابی و شهادت هاله سحابی و هدی صابر به صورت مشترک منتشر شده، مقالات و مصاحبههایی از اندیشمندان و فعالان فکری - سیاسی - اجتماعی منتشر شده است.
در پرونده «هدی صابر: آرمان و پیمان» احسان شریعتی طی گفتگویی با عنوان «بررسی مدل روشنفکری سحابی ـ صابر و آوردههای آن برای ایران امروز» تصریح میکند که «در هدی صابر نوعی انسجام در ابعاد مختلف و نوعی وحدت چندساحتی را مییابیم که نزد بسیاری از روشنفکران وجود ندارد؛ یا به کار فرهنگی صرف اعم از محفلی و آکادمیستی گرایش مییابند و یا به سیاسیکاری و ژورنالیستی کشیده میشوند و خلاصه کمتر در ابعاد اجتماعی و در نسبت با جنبشها و «سمن»های مردمنهاد گوناگون حضور دارند.»
سارا شریعتی نیز در مقاله-گفتگویی با عنوان «هدی صابر: الگویی خاص از روشنفکر تام» در مورد الگوی روشنفکری هدی صابر اظهار میدارد: «هدی صابر، در پردۀ آخر زندگی خود، مصداق خاصی از روشنفکری تام است. روشنفکری حاضر در همۀ جبهههای اندیشه و مصداق عملی تعهد اجتماعی. هدی صابر نویسنده کتاب است، سخنران ارشاد است، کلاس درس تاریخ دارد، معلمی میکند. او نظریهپرداز نوعی الهیات اجتماعی و کنشگری جمعی است و در صحنۀ عمومی جامعه حاضر و مداخلهگر است.»
رویین عطوفت از همراهان صدیق و صمیمی هدی صابر در نوشته-گفتاری با عنوان «هدی صابر و مسئولیتپذیری فزاینده» در مورد رویکرد هدی صابر در زندگی اجتماعی بر این نکته تاکید میکند که «خصوصیاتی که در هدی صابر بود، برخاسته از حس مسئولیت فزایندهای بود که برای خود به عنوان رسالتی قائل بود. مسئولیتشناسی زیاد در انسان. اما پرسش این است که آیا این حس را باید پذیرفت و به همگان تسری داد یا نه؟ من شخصاً به این خاطر که شهید صابر احساس مسئولیت زیادی میکرد، نگران سلامتی او بودم.»
فیروزه صابر در یادداشتی با عنوان «ردپای منش» بر این نکته در زندگی هدی صابر تاکید میکند که «در پی توسعه جامعه محلی و نهادسازی اجتماعی در فقر و نابرابری شیرآباد، آن حاشیه محروم درسیستان و بلوچستان، افق زیست انسانی و برحق را برایشان گشود و تسهیلگر احیای هویتهایشان شد. آنسان که در رده شهروند درجه اول مقام یابند. در دوستی و رفاقت هم سختگیر بود، اما در مرام دوستی کم نمیگذاشت. بیصدا فرزند سال اول رفیق در بندش را اول مهر بدرقه میکرد و آهسته با بنفشههای بهاری و ماهیهای پر وجود به خانوادههای نگران زندانیان سر میزد.»
سید حسین موسوی در یادداشتی با عنوان «زیست-پروژه؛ امیدجوییِ تاریخی و گذر از انسانِ اندوهگین» به بررسی سیر متاخر هدی صابر و امید برامده از فعالگرایی این اندیشمنده پرداخته و تصریح میکند که «با صابر که قدم برمیداریم، آرامآرام متوجه خواهیم شد که حل مسائل اجتماعی ساده و سهل نیستند، ساختِ رابطه اجتماعی و همیابی محلی، کار زمانبر و پیچیدهای است و مراوده با اقشار متنوع مردمی، فعالیتی است سترگ و البته جانافزا. میدانداریِ صابر و پایِ کاری او، نسبتی که با دیگران برقرار میسازد و هنر استماع و شنیدن رنجهای آنها، خلق حرکت و امید میکند.»
یاشار دارالشفاء، پژوهشگر حوزه سیاست اجتماعی نیز در یادداشتی با عنوان «پهلوان مُرد، از بس که جان ندارد!» در تشریح آخرین پرده حیات هدی صابر اظهار میدارد: «دستگیری او در هنگامهای که ضمن کار اجتماعیاش در زاهدان، درصدد گشایش بابِ فکری (کلاسهای «باب بگشا») در میانۀ جنبشی بود که به زعم او نیاز به عُمق داشت، و همچنین کُشته شدنش در جریان حرکت اعتراضیای که به اعتبار بیانیهاش عمیقاً مُهر و نشانی از یک سلوک شخصی را در پِی داشت، گواه درستی تحلیل پویان و عملِ مهندسیشدۀ صابر بود: گاه باید در هنگامۀ عمل، درگیر بابگُشایی فکری بود و مهندسی کرد، و گاه در هنگامۀ اندیشهورزی، درگیر سَدشِکنی.»
در این یادنامه گزیدهای از خاطرات و بریدهروایتهایی از زندگی مشترک همسر شهید صابر (فریده جمشیدی) با عنوان «عسرتها و گشایشهای عمرانه» به نقل یادنامههای پیشین شهید صابر نقل شده است.
در این یادنامه همچنین آثاری از لطفالله میثمی، محمود دردکشان، محمدحسین رفیعی، مسعود پدرام، کمال اطهاری، بهروز گرانپایه، امیر طیرانی، محمد رضایی، سعید مدنی، فاطمه گوارایی، جمشید دیوانی، ابوطالب آدینهوند، جلال یوسفی، فرشاد مومنی، علیرضا بهشتی، علیرضا رجایی، اکرم مصباح، مینوی مرتاضی، محترم رحمانی، زهره تنکابنی، آسیه شامخی، محسن زمانی، مسعود میری و رضا زمانی در بزرگداشت مهندس سحابی و هاله سحابی منتشر شده است.