در نگاه دیگران» شاخه:بینش، روش و منش
پرینت
بازدید: 295

ابوطالب آدینه‌وند

هدی صابر در درسگفتارهای تاریخ معاصر تحت عنوان " هشت فراز، هزار نیاز" با صورت‌بندی و پرداختی چند ساحتی به تفسیر و تحلیل روایت ادوار مبارزات سیاسی و اجتماعی یکصد و بیست سال اخیر می پرداخت. او تاثیر معادلات سیاست جهانی و تبادلات اندیشه ای دوران  را در جغرافیای ملی با نگاهی چند ساحتی مطمح نظر قرار می داد. در متد تحلیلی او تحلیل زمینه ها و بسترهای داخلی برآمدن جنبش و توجه به کاتالیزورهای بین المللی اهمیت داشت، رخداد را روایت می نمود و وجوه سازماندهی، گفتمانی، استرتژی و خط مشی، رهبران و پیش برندگان، برد جغرافیایی و جهت گیری طبقاتی آن را بررسی و تحلیل می نمود، سپس به جمع بندی و تشریح دستاوردها و ناکامی ها و همچنین تحلیل فرایند و فرجام رخداد می پرداخت و در انتها به (( برگیری قاعده)) و (( کاربست امروزین)) تجربه های کارا و قواعد میدان عمل مبارزه اجتماعی می پرداخت تا آنها را چنان معاصر سازد که به کار حفره های امروزین بیاید.

اکنون به سراغ تاملات او پیرامون برگیری قاعده از نهضت ملی رفته و دغدغه او  برای تمهید (( آزادی ظرفیت)) نیروها را مورد توجه قرار می دهیم.

او در فرازِ نهضت ملی شدن صنعت نفت، در ذیل تیتر برگیری قاعده آورده است که ((ظرفیت و میل به مشارکت، فرزند سرکوب)) است [هدی صابر،هشت فراز هزار نیاز، فراز چهارم ملی شدن صنعت نفت،نشر اینترنتی سایت باب بگشا،  ص ۳۷۵]

او استبداد و سرکوب را مهمترین عامل ((حبس ظرفیت)) های اجتماعی و سیاسی می دانست . پیامد این حبس ظرفیت ها  این بود که حیات اجتماعی مساعد کنش ورزی و مشارکت نیروها و سوژه ها نبود،  به طوری که سوژه امکان تحقق خویش و پروژه اجتماعی خود و پیشبرد مطالبه عمومی را در مجاری ندارد، اما این به ادبیات صابر این به معنای ((دفن ظرفیت)) نیست، بلکه او معتقد بود که ظرفیت ها در فرصتی در راه و در زمستان استبداد پرورش یافته و امکان بروز خواهند یافت و سوژه میدان نوین کنش ورزی خود را با فضاسازی‌های خلاقانه، برخواهد ساخت. 

صابر بر این باور بود که جنبش های اجتماعي محمل ((آزادسازی ظرفیت)) هستند و این ظرفیت های آزاد شده و یا فضاهای آزاد شده که میدان و محمل نوین مشارکت هستند اگر حول ایده و سازوکارهایی منبعث از ضرورت‌های دورانی و در مجاری متناظر دست اندرکار مشارکت شوند و یا به ادبیاتی از مرحوم صابر در فیگور (( ارنج متناسب با ظرفیت)) فعال شوند آنگاه مشارکت امکان پذیرتر و پایدارتر و اثربخشی آن کیفی تر می گردد و گرنه چنانچه هدی صابر روایت‌می نمود  بسیاری از آزادسازی های ظرفیت های تاریخی منبعث از مشروطه در دوران رضاشاه تاب آوری نداشتند به طوری که برای دورانی بیست ساله بسیاری از دستاوردهای مشروطیت تعلیق می شود و دموکراسی سازی آغاز شده در انقلاب مشروطیت نیز به محاق رفته و مشروطیت در مطلقه ای پیچیده تر منحل می گردد.

در دوران اخیر ایران معاصر، نزاع بزرگی بر سر تصرف عرصه ها و ساحات اجتماعی و سیاسی بین قدرت تمامیت خواه و نیروی اجتماعی و باشندگان این سرزمین در جریان است. در این نزاع نابرابر، سمتِ کنش نیروهای اجتماعی و سیاسی و جنبش های منبعث از تلاطم های عمیق، آزادسازی و سمت اقتدارگرایان، انقیاد و ملکِ طلق پنداشتنِ تمامیِ ساحتها و چنگ انداختن بر عرصه های خودجوش یا سازمان یافته مدنی در عرصه عمومی است.

جامعه ایران با توجه به خودآگاهی تاریخی و وقوف به رهایی از انقیاد، در سال‌های اخیر نیز برای چندمین بار در ایران معاصر صیرورتی سیاسی داشته و از ابژه قدرت شدن به سوژه مداخله گر و کنشگر بدل شده است و در هر مرحله تاریخی انبساط اجتماعی را فزون ترنموده است. انبساط اجتماعی پتانسیل مولد مشارکت در جامعه مدنی است و البته مشارکت و مداخله در سرنوشت، حقی مدنی. مشارکت در سرنوشت اجتماعی از حقوق سلب ناپذیر و فسخ ناپذیر انسان است و به ادبیات هستی شناسانه و الهیاتیِ هدی صابر از فلسفه خلقت و (( پروژه آدمیت))؛ ((حق مشارکت و فعالیت ما را خدا از روز ازل امضا کرده و قابل واگذاری نیست)) و اکنون در ایران معاصر با آزادسازی نیرو و خلق و انکشاف میدان های جدید کنش ورزی،  میل به مشارکت و فعالیت در سرشت دوران و البته دوران ساز خواهد بود و از دیوار انکار و طرد فراروی نموده است.

جنبش ها محملِ صُور و فرم هایِ مختلف کنش هستند، سوژه های آزاد شده به تعبیر آلن تورن، پیوندهای نوین اجتماعیِ مُلهم از جنبش ها را برمی سازند  و براساس نقش و کارویژه ی دورانی خود در ظرفیتی فعال شده و نقش خود را در زمینه و زمانه خویش بر دوران می زند. اگر این ظرفیت‌ها در کاری جمعی و سازمان یافته و در سمتی رهایی بخش فعال گردد به برایند قوای آزادی و توسعه افزوده خواهد شد .

در  جنبش مهسا نیز سوژه هایی کنشگر با ویژگی‌های خود آزاد شدند و اگر در چنین صیرورتی جمعی قرار یابند با تشخیصی تاریخی و رو به جلو، آورده تاریخی و ارزش افزوده آنها به چنته و سرمایه اجتماعی  دموکراسی خواهان افزوده می گردد.

این تشخیص تاریخی ظرفیت آزاد شده و سوژه نوین در تبادلی ارتباطی بین نسل های مختلف کنش گران ساخته خواهد شد. در هنگامه ی  آزادسازی نیرو در جنبش ها، سوژه کنشگر به مثابه کارگزار تغییر با پرسش های زیادی در ساحت های مختلف چون محتوای تغییر، راهکار تغییر، مطالبات نوین و چگونگی تحقق آنها و… روبه روست ، گرچه خود حامل خلاقیت امر نو است، اما برخی مسائل خاستگاهی تاریخی داشته و در کنار تشعشع امر نو به تامل در تاریخ و تجربه و راههای رفته نیاز مند است و بدون توجه به این‌  امر، تمهید چشم انداز کنش ورزی برای سوژه نو امری پرحفره خواهد بود که هر آن ممکن است در آن حفره ها فروغلتد. یا توسط نیروهای ضد ظرفیت که در مسیر فرایند تاریخی آزادسازی نیستند مورد طمع قرار گیرد و انرژی آزاد شده در مسیر رهایی و مطالبات تاریخی ملی چون دموکراسی و توسعه و استقلال و حفظ تمامیت ارضی قرار نگیرد. این چنین حفره های ظرفیت سوز محصول انقطاع نسلیست و  ارتباط و تبادل بین نسلی در وضعیت اخیر ضرورتی استراتژیک. 

هدی صابر در جمع بندی فراز نهضت ملی آورده بود که چندین بار در جنبش های پیشین مانند تنباکو و مشروطه و جنبش جنگل و همچنین در نهضت ملی، ظرفیت های اجتماعی و سیاسی آزاد شده ؛  (( ظرفیت ها آزاد شد … منتها با روی کار آمدن رضاخان و کم مسولیتی رهبران مشروطه،  ظروف مشارکت و آزادی‌ ظرفیت از بین رفت و ‌[ در دوران نهضت ملی] دوباره در جستجوی مجاری تخلیه ی ظرفیتشان بودند.))

[ همان، ص ۲۳۴]. این مساله در دورانهای بعد هم اتفاق افتاده و در جنبش های پیش و پس از انقلاب ۵۷، سوژه آزاد شده در بسیاری از اوقات در مجاری کنش آزادی بخش قرار نگرفته و یا هاضمه نیروهای اجتماعی و سیاسی آمادگی  پذیرش نسل نو برای هم پیوندی و درهم آمیزی انگاره ای و سازمانی را نداشته است. مسیری که جنبش دانشجویی در پسا انقلاب پیمود از این زاویه درس آموز است و سیر از نقش تحکیم انقیاد در دهه ۶۰ تا رهایی بخشی در دهه های بعدی را با همه فراز و نشیب ها طی نموده است.

تمامیت خواهان به تعبیر هدی صابر در پی (( حبس ظرفیت)) ها هستند و سرکوب و مهار جنبش ها رویه آنهاست. هدف آنها از سرکوب نیز قلمروزدایی از محمل فعالیت نیروهای اجتماعی و سیاسی و جلوگیری از سرایت سرریز ریزوماتیک جنبش ها و جلوگیری از تداوم ، هویت یابی و هم یابی نیروهای اجتماعی و سیاسی است. اما چنانچه می دانيم در جنبش های اجتماعی و آستانه پرتلاطم آنها، تورهای (( حبس ظرفیت )) اعمال شده توسط نظم های سیاسی تمامیت خواه  پاره می گردد و سوژه سیر ((آزادی ظرفیت)) را طی نموده و قلمروهای زیستمان اجتماعی و سیاسی را در می نوردد. در وضعیتهای اجتماعی در حال انبساط ، سوژه نوین میدان و قلمرو خود را گشوده می سازد و نیروی منقادگر که رویای برساخت وضعیتی مشابه اردوگاه بسته با نحوه اداره استثنایی را در سر می گذراند را پس می زند و امکان چینش شبه اردوگاهی جامعه برای او را امکان ناپذیر می سازد. 

بنابراین برای ظرفیت های رهیده از حبس و قفس نظم های سياسي  تمامیت خواه باید تمهیداتی اندیشید. این تمهید برای به ایده و ارتباط نیاز دارد. آری؛ بدون ایده پشتیبانی که کنش ورزی را معنا دهد و نیز ارتباط نسل‌های مختلف کنش ورزی را بسترسازی کند امکان ساختن ظروف و مجاری مشارکت پایدار و موثر ضعیف خواهد بود.

  •  منبع: کانال تلگرامی ایران فردا

 

مسیر جاری:   صفحه اصلی در نگاه دیگرانبینش، روش و منش
| + -
استفاده از مطالب سایت با ذکر ماخذ مجاز می‌باشد