سعید مدنی
منبع: کتاب "وارسته از بند" (خاطرات همبندیان هدی صابر از بند 350 اوین)
به نام هستی بخش
خاطره یادی است از حوادث گذشته که در ذهن فرد نقش میبندد و «من» او را که ماهیتی تاریخی، پیوسته و مداوم دارد تشکیل میدهد. انسانها در برابر زمان و خاطره منفعل نیستند، بلکه زمان در تناسب با پدیدارهای انسانی خاطرهها را نقش و نگار میدهد.
خاطره فرایندی پویا است و اگرچه دربارهی گذشته است، اما با زمان حال مرتبط بوده و زمان حال نیز همواره در معرض تغییرات و تحولات فراوان است. خاطره در حالی که با گذشته مرتبط است، اما در زمان حال صورت میگیرد و با ضرورتها و نیازهای امروز و تغییر یا پیوستگی در هویت مطابقت دارد. در خاطره به واسطه فرایند بازسازی، گذشته با واقعیتهای اجتماعی زمان حال هماهنگ میشود.
مجموعه حاضر خاطرات همبندیان زندهیاد هدی صابر از او در بند 350 زندان اوین است. بند 350 زندان اوین برای همهی آنها که مدتی را در آن سپری کردهاند، «مکان خاطره» است. مکانهای خاطره جایی هستند که افراد خاطرات خود را پیوسته در آنجا ساخته و بازسازی میکنند. آنچه از یک مکان، مکان خاطره میسازد گنجایش آن در تلاقی خاطرات متفاوتی است که بیوقفه شکل یافته و بازآفرینی میشوند و در نتیجه امکان تولد مکانها و ابژههای جدید را نیز فراهم میکنند. مکانهای خاطره وجود دارند به این دلیل که خاطرهی خودانگیختهای وجود ندارد. به اعتبار دیگر خاطره به خودی خود و در خلأ شکل نمیگیرد و حتی بیان نمیشود؛ ما سالگرد و مراسم یادبود برگزار میکنیم، زیرا آن خاطره به شکل خودانگیخته تکرار نمیشود.
چرا خاطرهها را بازگو میکنیم؟ ما در خاطره به دنبال ارزشها، سنتها و تجارب هستیم تا بقای آنها را تضمین کنیم. خاطرهنویس باید بتواند پیوند میان نشانه و احساس را به خاطر آورد. نشانه در این مجموعه خاطرات «هدی» است. بدیهی است هریک از دوستانی که زحمت تدوین خاطرهشان از هدی را متقبل شدهاند، در واقع احساس خصوصیشان یا احساس ویژه و اختصاصیشان را از تجربه زیست مشترک با هدی با ما به اشتراک گذاشتهاند. ویتگنشتاین دربارهی خصوصی بودن خاطره میگوید از واژهی خصوصی دو معنا را میتوان در نظر داشت؛ اول اشاره است به نوعی احساس که قصد نامگذاری آن را داریم و دوم اشاره است به نقطه تمرکز ما در توجه به چیزی. بنابراین نویسندگان با نگارش این خاطرات از سویی احساس شخصیشان را از هدی عرضه کردهاند و از سوی دیگر وجوهی از این تجربه را به نمایش گذاشتهاند که برای آنها اهمیت داشته است.
در خاطرهنویسی همواره بین تصور یک احساس و آن احساس فاصله وجود دارد. بنابراین خاطرات در طیفی از اصل خاطره تا تصور آن شناوراند. برای نزدیک شدن به خاطره و فاصله گرفتن از تصورات گوینده و نویسندهی خاطره، راههایی پیشنهاد شده است. «تکرار خاطره توسط دیگران»، «تکرار آن احساس یا تجربه در خاطره» و «شفافیت و تعیین حدود و ثغور آن احساس و تجربه» ملاکهایی هستند تا بتوان تاحدی فاصلهی میان خاطره و تصور خاطره را پر کرد. ویتگنشتاین دربارهی خاطرهنویسی میگوید چون احساسات درونی فرد قائم به شخص هستند و تنها خود شخص آنها را تجربه کرده از این رو باید آن را برداشت خصوصی وی تعبیر کرد که میتواند با تکرار یا عدم تکرار شواهد از سوی خاطرهنویس یا دیگران سبک و سنگین شود.
این مجموعه با تلاش و همت همبندیان و دوستان «هدی صابر» بهویژه آقای سید مهدی خدایی گردآوری شده است. از سوی خود و خانوادهی هدی از همهی آنها سپاسگزاری میکنم. به این امید که انتشار این مجموعه گوشهای دیگر از ابعاد چندسویهی روش و منش هدی را نمایان سازد.
سعید مدنی
آبان 1396ـ بندر عباس