پرینت
بازدید: 2775

 

تقی رحمانی 

فردا تولد هدا است که برای ماندن در این دنیا صابر نبود. اما نامش هدی رضازاده صابر بود. ملی ـ مذهبی از نوع خلّص آن. شوری در دل، دیدی در سر و توانی در پای که ایران را درنورد. تهران و اهواز و تبریز تا زاهدان، هر جا که ایران بود. سه الگو در باورش موج می‌زد و گرمش می‌کرد و گاه او را می‌گداخت: مصدق، تختی و حنیف‌نژاد. که هر کدام‌شان دوران‌ساز بودند. این سه در دنیای هدی با هم کنار می‌آمدند. محور این تعامل منش بود، رفاقت و غیرت برای کرامت مردم و عزت ایران، مابقی ویژگی‌ها مهم نبود. پارلمانی باشی یا چریک. مدنی باشی یا سیاسی. مهم این بود که منافع ملی را بشناسی و دل به مردم داشته باشی. با چنین شوری بود که دلبرده سحابی بود، چون او را پدر قابل ذکر منش ماندگار ملی ـ مذهبی می‌دانست. در سوگ دختر او خواهر ما یعنی هاله صلح پر کشید رفت. با رفتنش دیگر تولدش مهم شد چون او با ماست. برادری که ما را به قرار می‌خواند. به وفا می‌خواند. او در انبان تجربه‌اش برای همه ما چیزی برای آموختن دارد. از ایده و بسط کارشناسی ملی... تا کار مدنی در زاهدان. پس می‌گوید بیا و باب بگشا که راه برای تعالی باز است.

 

مسیر جاری:   صفحه اصلی در نگاه دیگرانخاطرات، حدیث‌نفس‌ها و دل‌نوشته‌ها
| + -
استفاده از مطالب سایت با ذکر ماخذ مجاز می‌باشد