نگاهی به کنگره ایرانیان کانادا؛ عبور از بحران، تبیین انتخابات
رضا نامداری
منبع: یادنامه یازدهمین سالگرد شهادت هدی صابر
در این نوشتار به سنت دیرین جوان اولان مبارز دهههای چهل و پنجاه در ایران که بر «یک مثقال عمل، یک خروار جمعبندی» تاکید داشتند و با بهره گرفتن از درسگفتارهای شادروان هدی صابر در حسینیه ارشاد، با عنوان «من رفیقم، رهگشایم، باب بگشا، نزد من آ...» تلاش خواهم کرد تا به تبیین نتایج انتخابات کنگره ایرانیان کانادا به عنوان بزرگترین سازمان مردمنهاد ایرانیان آمریکای شمالی بپردازم. هدی صابر در نامهای که در تاریخ 31 فروردین ماه 1386 به علی افشاری و در انتقاد از حضور او در صدای آمریکا (VOA) نوشته است، از دیدگاه خود نسبت به مسیر، روش و سازوکارهای بهبود وضع موجود مینویسد. صابر مینویسد: «مبارزه مبتنی بر نفرت، انسان را از مدار تعادل خارج میکند و در کشاکش آن، آرمانها گم میشوند.» هدی صابر در این نامه با بررسی تاریخی جریان راست جهانی، از علی افشاری میخواهد در کنار راست جهانی که ارمغان صلح و آزادی در کارنامه ندارد، قرار نگیرد و به ایران که متعلق به همه ایرانیان است، بازگردد و با دیگرانی که تنها تکلم ایرانی دارند و با بیان و تحلیل، فرش قرمز برای ورود آمریکا به ایران پهن میکنند، ننشیند.
یکی از مسایل مهم و راهبردی که سالهاست در پس عباراتی چون «فرار مغزها» از پرداختن به آن غفلت شده، مسئله سازماندهی و تشکل یافتن مهاجران ایرانی خارج از کشور که دلسوزانه به دنبال راهی برای کمک به وطن هستند میباشد.
در دهههای نخست پس از انقلاب 57 و همزمان با بازگشت بسیاری از مبارزان و دانشجویان ایرانی خارج از کشور برای کمک به ایران پس از انقلاب، نسل جدیدی از مهاجران ایرانی نیز ظهور کردند که در غالب گروههای مختلف با اختلافات عمیق سیاسی تشکل یافتند. علیرغم حضور عده زیادی از فعالان سیاسی شرافتمند و صادق در میان این مهاجران، گروههای سیاسی تندرویی وجود داشتند که با کمال تاسف، برای ادامه فعالیتهای سیاسی خود به همکاری با دولتهای بیگانه روی آوردند. این گروههای تندروی سیاسی و اپوزیسیون بودجهدار مقیم خارج از کشور، در طی سالها تلاش کردند با هرگونه سازماندهی مهاجران ایرانی که نخواهد به رویکرد سیاسی این گروهها در براندازی جمهوری اسلامی کمک کند و برای رشد و توسعه ایران، راهی به جز همکاری با دولتهای خارجی علیه ایران را برگزیند، مقابله کرده و با انگ و تهمتهای فراوان، از تشکیل و گسترش سازمانهای هماهنگی ایرانیان مهاجر جلوگیری کردند.
طبیعتا، بسیاری از ایرانیان دلسوز که همچنان دل در گروی مام میهن داشته و از هر فرصتی برای سفر به ایران استفاده میکردند، ترجیح میدادند از نزدیکی به این گروهها خودداری کرده و عملا در هیچ فعالیت جمعی شرکت نکنند. ایرانیان خارج از کشور سالهاست که به جزایر کوچک جدا افتاده از یکدیگر تبدیل شدهاند و حتی ایرانیان مذهبی نیز به جز شرکت در مراسم مذهبی، از هرگونه تشکل و سازماندهی برای تاثیرگذاری بر جامعه میزبان خویش خودداری کردهاند تا با سیل انگ و برچسب که از سوی گروههای تندروی سیاسی روانه آنها میشود، روبرو نشوند. از همین رو، سازمانهای خیریه رونقی بسیار بیشتر از گروههایی دارد که بخواهند در راستای منافع جمعی ایرانیان در جامعه میزبان کاری انجام دهند. در این میان و به خصوص پس از انتخابات سال 88، به تدریج ترکیب مهاجران ایرانی در کشورهای مهاجرپذیری چون کانادا رو به تغییر گذاشته و جوانانی آگاه پای کار آمدند تا جامعه ایرانی مهاجر را از این رخوت و سکوت سالیان دراز خارج نمایند. انسانهایی که تماشاگر صرف نبودند و اهل کار و کارگاه و ساخت و تغییر در عمل بودند، به جای سکون و تماشا و تشویق از راه دور. در کانادا، کنگره ایرانیان کانادا که زمان تاسیس آن به حدود سال 1386 بازمیگشت، با استقبال گسترده دانشجویان و ایرانیان مقیم کانادا روبرو شد که از رویکرد گروههای اقلیت سیاسی خسته شده بودند و دل در گروی رفع تبعیض از جامعه ایرانی در کانادا داشتند.
کنگره ایرانیان کانادا سازمانی است غیرانتفاعی، غیر مذهبی و غیر حزبی که به همت جمعی از فعالان اجتماعی ایرانی کانادایی از سال 2007 میلادی پایه گذاری و شروع به فعالیت نموده است. هدف اصلی بانیان این حرکت، ایجاد ساختاری برای هماهنگسازی صدای همه ایرانیان مهاجر (با هر باور سیاسی، مذهبی و اجتماعی) در پیگیری حقوق و منافعشان از طریق ارتباط موثر با سیاستگذاران کانادا در سطوح ملی و استانی بوده است. کنگره ایرانیان کانادا در طی این سالها مسیر پر فراز و نشیبی را طی نموده و امروز یکی از فراگیرترین سازمانهای اجتماعی جامعه ایرانیان در کانادا محسوب میشود. هماهنگی فعالیتهای کنگره توسط هیئتمدیره این مجموعه صورت میگیرد که اعضای آن بطور ادواری از طریق یک فرایند انتخابات دمکراتیک توسط اعضای کنگره انتخاب میشوند. بسیاری از برنامههای کنگره از طریق کمیتههای متشکل از اعضای داوطلب برنامهریزی و اجرا میگردد.
در ابتدای شکلگیری این نهاد، در حالی که تعداد اعضای آن چیزی حدود سیصد نفر بود، گروههای سیاسی تندروی خارج از کشور و حامیان تحریم ایران توانسته بودند اکثریت کرسیهای هیئت مدیره را در اختیار بگیرند و در سال 2013 همزمان با بسته شدن سفارت ایران در کانادا توسط دولت دست راستی استفن هارپر، نخستوزیر وقت کانادا، چند تن از سران کنگره به پارلمان کانادا رفتند و برای تحریمهای بیشتر رایزنی کردند. همین امر موجب شد که بخشی از جوانان جامعه ایرانی کانادایی گردهم آمده و برای خارج کردن این نهاد از دست کسانی که خود را نماینده جامعه ایرانی کانادایی معرفی کرده و خواهان تحریم ایران بودند تلاش کنند. از سال 2015 و با افزایش تعداد اعضای این سازمان به بیش از هزار نفر، عملا گروههای تندروی سیاسی که خواهان فشار بیشتر بر ایران بودند، در اقلیت قرار گرفته و از مدیریت این سازمان کنار رفتند.
در چند سال گذشته، کنگره ایرانیان کانادا تبدیل به "تنها" سازمان ایرانی کانادایی شد که با صراحت تمام و با نظر اکثریت اعضای آن از توافق برجام دفاع نموده و در سال ۲۰۱۸ با حضور در سنای کانادا به مخالفت با لایحه تحریم ایران که از سوی لابی ضد ایران در کانادا ارائه شده بود، پرداخت. گروههایی همچون بنیاد دفاع از دموکراسی (اندیشکدهای راستگرا و نزدیک به اسرائیل در واشنگتن) و گروهی نزدیک به مجاهدین خلق در کانادا با حضور در سنای کانادا برای تصویب این لایحه تلاش کردند. موفقیت کنگره ایرانیان کانادا در مقابله با «لایحه تحریمهای غیرهستهای ایران» که منجر به شکست آن در ماه می2018 با اختلافی کم در سنای کانادا شد، سبب کینه عمیق گروههای سیاسی تندرو و حامیان تحریم ایران از این سازمان و اعضا و مدیرانش شد.
گروهی که خواهان جلوگیری از اثرگذاری کنگره ایرانیان کانادا بر سرنوشت لوایح مشابه برای تحریم ایران بودند، با مشورت و هماهنگی با یکدیگر، کنگره ایرانیان کانادا را درگیر یک شکایت حقوقی پیچیده کردند تا همه منابع مالی کنگره و وقت و انرژی داوطلبان این سازمان را مشغول خود کنند. کنگره ایرانیان کانادا با این شکایت حقوقی، دچار بحرانی شده بود که از منظر مخالفان کنگره، در حداقلیترین حالت خود به تغییر مسیر کنگره میانجامید و میتوانست به نابودی ساختار کنگره نیز منجر شود. عده زیادی از کسانی که به صداقت و توانایی مدیران کنگره باور داشتند و حضور «تک» صدای صلحطلبانه جامعه ایرانی کانادایی را ضروری میدانستند، گرد هم آمده و تجربه و توان فردی خود را به جمع گره زدند تا بتوانند ضرورت دفاع همه جانبه از شعله صلح در جامعه ایرانی کانادایی را به گوش دیگر هموطنان خویش برسانند. با مشورت موسپیدان خیراندیش جامعه ایرانی در تورنتو، مونترال و ونکوور، شهرهای بزرگ کانادا که جمعیت ایرانیان بیشتری را در خود جای دادهاند، گرفتن ارتباط با جمعهای کوچک ایرانیان در شهرهای مختلف با کمک جوانان همراه ایدههای ضد تحریم و طرفدار صلح سرعت و شدت بیشتری گرفت.
به باور هدی صابر، وقتی پروژه و پروسهای را شروع میکنیم، قوانین طبیعت و سنت تاریخی بر آن استوار خواهد شد و اگر جمعی به این قوانین باور داشته و در همان چارچوب حرکت کنند، از نتیجه آن، چه پیروزی و یا شکست باشد، درس گرفته و از آن پلی خواهند ساخت برای ترقی و همبستگی بیشتر جامعه خویش. هر سازمانی در طول حیاتش، سرفصلهای بحرانی دارد که با عبور از آن، کیفی تر از پیش به مسیر خود ادامه خواهد داد و عبور کنگره ایرانیان کانادا از این بحران، از آن بزنگاههای کیفی بود که میتوان آن را برای همه سالهای پیش روی آن مهم و تاثیرگذار دانست. سیر طی شده برای عبور از این بحران، مثالی واقعی برای سازماندهی میتواند باشد و با ادبیات آقای صابر: مشاهده کن؛ دقت بورز؛ با دینامیسم وارد شو؛ پیگیری کن و آنگاه رفیق رهگشا نیز با تو همراه میشود و به تو کمک خواهد کرد.
ایرانیان پناهنده، مهاجر و دانشجو که در تورنتو، مونترال، ونکوور، کالگری، ادمونتون، واترلو، هلیفکس و بقیه شهرهای کانادا زندگی میکردند، در جمعهای کوچک خویش، صدای فعالان داوطلب کنگره ایرانیان کانادا را شنیدند و شرح رویارویی نابرابری که قصد نابودی صدای صلح در این سازمان مردمی را داشت، از اندک رسانههای مستقل و کوچک فارسی زبان کانادا شنیدند و اندک اندک گرد هم آمدند و چاره اندیشی کردند تا بتوانند برنامههای گروههای سیاسی تندرو را که با همه توانشان برای اثرگذاری در این انتخابات تلاش میکردند نقش بر آب سازند. برخلاف گروه مخالفان، که همه تریبونها وهمراهی سازمانهای سیاسی تندرو را با خود داشتند و از نمایندگان سابق مجالس استانهای کبک و اونتاریو تا نماینده فعلی مجلس فدرال کانادا و سلبریتیهای رسانهای جامعه ایرانی و کارمندان رسانههای طرفدار تحریمها حتی در اروپا و آمریکا هم استفاده میکردند تا انتخابات یک سازمان محلی کانادایی را با انگ و برچسب به مقابله با لابی جمهوری اسلامی در کانادا تشبیه کنند و از این نمد برای خود کلاهی بدوزند، همه توان و تمرکز کنگره و حامیانش بر انجام فعالیتهایی قرار گرفت که بتواند خدماتی واقعی در راستای خواستههای جامعه ایرانی کانادایی را به جامعه انجام دهد. در کنار کمک به دانشجویان بینالمللی برای تسریع پروندههای مهاجرتیشان، تسهیل و تدارک کمک مالی سازمان صلیب سرخ کانادا به سیلزدگان ایرانی، برگزاری چندین راهپیمایی ضد جنگ در شهرهای مختلف کانادا در زمانی که سایه شوم جنگ بر خاورمیانه و سرزمین مادریمان افتاده بود و پیگیری پروندههای اختلاسگران و دزدان سرمایه مردم، بخشی از کارهایی بود که با استقبال فراوان جامعه ایرانی کانادایی روبرو شده و شعارهای تبلیغاتی دروغینی را که علیه کنگره منتشر میشد خنثی کرد.
در این میان، چه بسیار صلحطلبانی که با پیام و مسیر کنگره همداستان بودند، اما توان جامعه جوان و جدا ازهم افتاده ایرانی کانادایی را برای مقابله با بلندگوهای پرقدرت و سازمانهای سیاسی تندرو که سالهاست در این کشور ریشه دواندهاند، کافی نمیدانستند. از این نگاه، نشان دادن امکان پیروزی صلحطلبان بر پول و امکانات فراوان گروه مقابل و یافتن داوطلبانی که حاضر به مقابله با سیل حملات ناجوانمردانهای باشند که به محض رونمایی از نامزدها به سویشان سرازیر میشد، چالش بزرگ پیش رو بود. وقتی بحران جدی باشد، مقابله با آن نیز باید جدی باشد و به ویژگیهای متعدد نیاز دارد. عبور از بحران، سرمایهای هنگفت برای کنگره ایرانیان کانادا گردآوری کرده است که همانا یافتن انسانهایی ویژه، کیفی و جدی در این پروسه بوده است. انسانهایی صاحب ایده، صاحب عزم، آموزشدهنده، صاحب تشخیص و دارای قدرت انتخاب با امکان عمل داوطلبانه.
در نهایت، انتخابات هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا توسط ناظر بی طرف دادگاه برگزار شد و طرفداران صلح و دیپلماسی که نام «پویش همبستگی و صلح» را برای خود برگزیده بودند، توانستند اکثریت قاطع کرسیهای هیئتمدیره را از آن خود سازند. طیف رنگارنگی از ایرانیان مقیم کانادا، به میدان آمدند و رنگین کمانی از عقاید، مذاهب و سبکهای زندگی را به یکدیگر پیوند زدند و این نهاد اجتماعی را با اختلاف تبدیل به بزرگترین نهاد مدنی عضومحور در میان ایرانیان آمریکای شمالی کردند. اگر کنگره ایرانیان کانادا و پویش همبستگی و صلح تا این مرحله جلو آمد، محصول تلاش بی حد و حصر جوانانی بنیانگذار، باربردار، پایه کار و مایهگذار بود که از چراغهای روشن شده توسط موسپیدان جامعه ایرانی کانادایی برای پیمودن مسیر استفاده کردند و در مسیر خود برای آنها که پس از این خواهند آمد نیز، چراغی برجای خواهند گذاشت و چه بسا مسیری هموارتر برای عبور به سوی آرمان صلح و رفع تبعیض علیه جامعه ایرانی کانادایی.
در اعلامیه تظاهرات ضدجنگ ۲۵ ژانویه ۲۰۲۰ در مونترال کانادا، جملهای زیبا از مارتین لوترکینگ، رهبر جنبش مدنی سیاهپوستان آمریکایی نقش بسته بود که «آنها که صلح را دوست دارند، باید یاد بگیرند تا به خوبی آنها که جنگ را دوست دارند سازماندهی کنند.» چه بسیار فعالان صلحطلبی که همچون جزیرههای کوچک جدا از یکدیگر در این سالها تلاش کردهاند که صدای صلحطلبی جامعه ایرانی باشند. امروز با همت و تلاش جوانان فعال صلحطلب و با همراهی موسپیدان خیراندیش، چنین سازمانی میتواند همگی ایرانیان کانادا که دل در گرو صلح و رفع تبعیض دارند را در خود جای دهد و چه بسا نمونهای باشد برای سایر ایرانیان دور از وطن که با در نظر گرفتن منافع جمعی خویش دست به تلاش و سازماندهی بزنند و بتوانند راهبرد صلح و دیپلماسی را از منظر ایرانی تشویق نمایند و این حقیقت که "مردم متحد هرگز شکست نخواهند خورد" در جامعههای میزبان نیز بیشتر و بیشتر طنینانداز شود. آقا هدی در آخرین فراز نامهاش به علی افشاری مینویسد: "مهمتر از همه خدای درتنیده در خاک ایران زمین و همه زمینها، خداییست کمک کار، خاصه در دالانهای تحول."