”رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق وجعلنی من لدنک سلطانا نصیرا“
”نیازمندیم به مردانه مردی، صادقانه عشقی، دست گرمی، به شانهای که اعتماد انگیزد استواریش
پس؛ در ویترین قفل و چفت دار به امانت نسپاریم اش
در زَرورَق نوستالژیِ دل خوش کُنک نپیچانیم اش
در پرنیانِ نرم و دست نایافتنیِ اسطوره نخوابانیم اش
غیرمسئولانه و تنزه طلبانه، متعلق به دورانی که ”گذشته“ نخوانیم اش
از ”گذشته“ برغم تحول سرمشق میتوان هر آن عاریه گرفت؛ رسوب اش، عصاره اش
غیر از این، خود محروم میکنیم از گذشته و میراث اش، از انسان ماقبل و رمز و رازش“۱
هدی صابر به مانند همه انسانهای تاثیرگذار در جامعه، تاثیر گرفته از مفاهیم، آموزهها و اشخاصی بوده است و به تبع در حوزههای مختلف تاثیرات و یا ”نقطه چین“های مختص خود را به جای گذاشته است. در نوشته زیر سعی شده است این دو مقوله تحت عناوین ”آنچه هدی را رقم زد“ و ”آنچه هدی رقم زد“ به صورت خلاصه آورده شود. بدیهی است هر یک از این موارد نیاز به بحث و بررسی بسیار بیشتری دارند که در مقالات این ویژه نامه به برخی از آنها پرداخته شده است.
آنچه هدی را رقم زد
هدی صابر دارای سرمایهها و دست مایههای گرانقدری است که بازخوانی آنها و به قول خودش ” کرگردن وار به جانش افتادن“ برای همه یاران و شاگردانش جهت بازتولید آنها ضروری است. این سرمایهها را میتوان به دو گونه تقسیم کرد: سرمایههای فکری و دست مایههای تاریخی، جریانی
سرمایه فکری هدی صابر نشات گرفته از درک توحیدی اش، پیوند با قرآن و تاریخ، تجربه زندگیاش به خصوص هم نفسی با مردم است. و دست مایه تاریخی، جریانی هدی صابر از طریق ارتباط تاریخی یا پژوهشی و یا زیست با اشخاصی مانند طالقاني، بازرگان، حنيف نژاد، مصدق، مهندس سحابي و یا قرار گرفتن در میان جریان روشنفکری مذهبی، جریان ملی - مذهبی و فرهنگ پهلوانی، کسب شده است.
الف: قرآن: کتاب گفتگو
هدی صابر در دو زمینه دست به آموزش حوصله مند و قوام یافته در مکان تاریخی حسینیه ارشاد زد. فعالیت متاخر و اصلی هدی صابر آموزش بر محور قرآن بود. هنوز طنین تاکید ویژه او بر ”قرآن، کتاب گفتگو“ در زیرزمین حسینیه ارشاد شنیده میشود. ”قرآن؛ کتابی بدون سانسور“ در زمینه گفتگو که همه دیالوگها در آن آمده است. هدی صابر یکی از کلیدهای اصلی حل مسایل کنونی امروز را شکسته شدن قفل گفتگو با خدا عنوان میکرد. او البته همیشه توشه گیر جدی از قرآن در تمامی بحثهایش بود. پژوهشهای مستقل هدی صابر درباره قرآن، او را نسبت به این کتاب مسلط تر نموده بود: پژوهشهایی در باب زندگی ابراهیم، زبان و آوای قرآن و... علت رجوع هدی صابر به قرآن در زمینه آموزش به نسل نو متاثر از تجربه زندان سال ۸۲ بوده است. او در آن زندان و پس از آن مهمترین خلا نسل نو را در مسایل ایدئولوژیک و به خصوص ارتباط با خدا میدانست و به همین دلیل آموزش برپایه قرآن تحت عنوان ” ضرورت رابطه استراتژیک و همد لانه با خدا“ را در راس برنامه نشستهای مداوم دانشجویی خود در تهران، اهواز و...قرار داد که ماحصل این بحثها به سلسله نشستهای ۷۵ جلسهای ”باب بگشا“ در حسینه ارشاد رسید که با دستگیری و سپس شهادت او، ناتمام ماند.
ب: تاریخ؛ کتاب جاری
یکی از مهمترین وجوه هدی صابر نگاه پژوهشی به مساله تاریخ به خصوص تاریخ مبارزات ۱۰۰ ساله اخیر در ایران بود. او خود را معلم تاریخ نمیدانست بلکه به دنبال پیدا نمودن نگاهی استراتژیکی در مسایل از طریق پیوند با تاریخ بود. آموزش تاریخ ایشان نیز به نسل نو نیز در پی خلا دید استراتژیک در میان آنها بود. هدی صابر ثبت و ضبطهای زیادی را در زمینه شخصیتها ، جریانها و اتفاقات تاریخی با نگاهی پژوهشگرانه برای کاربست امروزین داشتند: به مانند سه هم پیمان عشق یا تختی و...همچنین در زمینه روایتهای یک اتفاق تاریخی نیز پژوهشها و ثبتهایی انجام دادند به مانند روزشمار انقلاب، روزشمار تنباکو، شعارهای انقلاب که در ارائه بحثهای خود در کلاسهای آموزشیشان از آنها استفاده مینمودند. و به یاد ماندنیترین فعالیت هدی صابر در زمینه تاریخ ساسله نشستهای ”هشت فراز، هزار نیاز“ بود که اختصاص داشت به بررسی دقیق و پژوهش گرانه هشت فراز مبارزاتی ۱۵۰ سال اخیر در ایران. که این مباحث را هدی صابر نخست در چند جمع دانشجویی مطرح و دست آخر در سال ۸۵ تا ۸۷ طی جلسات منظم هفتگی در زیرزمین حسینه ارشاد رائه نمود.
پ: سیاست؛ دست زبر، ذهن مخملین
”دست زِبر است
گونه لطیف است
قلب مخملین است
ذهن ابریشمین است
این هر چهار؛
همواره در مخاطره
در کانون نشانه
در معرض زخمه
زخم هر چهار را میرود نشانه
آشنایی زخم با زِبری دست؛ چند روزی
نشیمن زخم بر لطافت گونه؛ چند هفته ای
ماندگاری زخم بر مخمل قلب؛ شاید دراز، شاید کوته مدتی
[به هر روی رفع شدنی]
لیک! منزل گزینی زخم بر ابریشم ذهن؛ ناتمامی، بیزمانی
[محو ناشدنی]
مرحمی هست آیا؟ هان؟
نه نیست درمانی
دست؛ آرامش دادنی است
گونه؛ نوازش کردنی است
قلب؛ آلام یافتنی است
ذهن؛ چروک شدنی است
ترمیم ناشدنی است
ذهن را خَش ندهیم
ذهن را زخم نزنیم ”۲
”می رسیم به قانون استهلاک. در میانه تببین{تبیین خدا پس از شکست احد}خدا، عنوان میکند که زخم در متن قاعده تداول است. نمیتوانید اهل اصطکاک باشید ولی استهلاک نبینید. نمیتوانید فعال هستی باشید، فعال اجتماعی باشید، فعال کیفی باشید، فعال سیاسی باشید ولی هزینه ندهید. بالاخره آمده اید اینجا که مستهلک شوید، خراشی ببینید، آسیبی ببینید. همهاش که نمیشود خراش زد، پنجول زد، همهاش که نمیشود قمه کشید، بعضی وقتها قمه میخوری، تاول میزنی، آسیب میبینی، ملتهب میشوی، دل شکسته میشوی. استهلاک، قاعده حضور در متن و در تداول است. نمیشود پاک و پاکیزه، لیف و قلیفه کشیده در میدان حاضر باشی و نه آسیبی ببینی، نه کت و شلوارت خاکی بشه . همهاش که فرش قرمز نیست. آیه به زبان امروزی این را میخواهد بگوید که قانون استهلاک وجود دارد.“۳
مهمترین ویژگیای که آقای صابر در رویکردش به سیاست هم دیگران را با آن ارزیابی میکرد و هم خود سخت به آن پایبند بود، ”تمام قد ایستادن“ بود. از دیگر ویژگیهای بارز هدی صابر تاکیدش بر منش و اهمیت فراوانش بود. ارجحیت منش بر روش، بینش و مشی و ماندگاری آن برای آموزش دادن و آموزش گرفتن از تاکیدویژههای هدی صابر بود. او پا به عرصههای دانشجویی به خصوص به خاطر علاقهاش به انجمنهای اسلامی با همین دو رویکرد میگذاشت. در بسیاری از صحبت هایش، نقدهایش و توصیههایش به جریانات دانشجویی میتوان رویکردهای بالا را ( زخم نزدن به ذهن ها، پذیرش هزینه، تمام قد ایستادن و تاکید بر منش ) ردیابی کرد. او در مقالههای تحلیلی و تاریخی و یا حتی پژوهشهای تاریخیاش نیز به دنبال نشان دادن الگوهایی در این زمینه هاست. تاکید بر منش مصدق، تمام قد ایستادگی میرزا،زخمی نکردن ذهنها توسط حنیف نیز از همین زاویه الگو گیری بوده است.
ت: اقتصاد؛ تخصص و امید
رویکرد هدی صابر را در اقتصاد را میتوان در ثبت و ضبط تجربههای تاریخی به خصوص در ارتباط با ”دوستان برنامه و بودجه“ از یک طرف و همیشه دانشجو بودن در این زمینه با ارتباط همیشگی با دانشکده اقتصاد علامه دید. هدی صابر دیدگاههای خودش را در زمینه اقتصاد نیز در مقالاتی در ایران فردا و چشم انداز ایران به چاپ رساند مانند آب پاش پر سوراخ که نقدی بود بر لایحه بودجه دولت نهم.
ث: ورزش؛ پاسداشت منش
نگاه هدی صابر به ورزش که خود نیز به انجام آن اصرار میورزید برای پر کردن خلاء منش در جامعه ایران بود. رویکرد آقا هدی به تختی و برگزاری چند برنامه برای تختی و چاپ کردن چند ویژه نامه برای او نیز جهت باز زنده کردن منش پهلوانی او جهت کاربست امروزیناش بود. هدی صابر علاوه بر پیدا کردن منش در زیست پهلوانان که کتاب ”میراث پهلوانی“ نیز در همین راستا به سعی و کوشش او به خصوص در زمینه مصاحبهها به چاپ رسید، در سطحی پایین تر، برای جستجوی متد نیز به تاریخ ورزش در ایران نیز نگاهی داشت. نگاهی که او در دیگر بحثهایش در باب باب بگشا و هشت فرار، هزار نیاز به کار میبست.
ج: اجتماع؛ عرصه آستین بالا بودن
او هم اعتقادش و هم منشش هم نفسی با همه مردم بود. او باور کاملی به مردم و توامندیهای آنها به خصوص فرودستترین اقشار جامعه داشت. ” کی گفته آن زن ۴۰ ساله چهار سرعایله دار سرپرست خانواری که با ۹۰ هزار تومان زندگیاش را میچرخاند استراتژیست نیست؟“ همین رویکرد هم بود که او را به زاهدان برد. تجربه زاهدان هدی صابر که همراه با طرحی کاملا پژوهشی نیز همراه بود نشان از آستین بالا بودن او داشت. تجربهای که اگرچه با زندان و شهادت او ناتمام ماند اما راه خود را در این گوشه از ایران باز کرد.³
پینوشتها:
۱. برگرفته از شعر سرشار از حضور مجموعه پر یارگار؛ دل نوشتههای هدی صابر
۲. شعر مرحم ذهن مجموعه پر یارگار؛ دل نوشتههای هدی صابر
۳. بخشی از صحبتهای هدی صابر تحت عنوان راه حل خدا در مواجهه با بحران (شکست احد ) در سلسله نشستهای باب بگشا